Saturday, June 13, 2009

در باب انتخابات

مردم به حاکمان خود شبیه ترند تا به پدران خود*: این جمله این روزها مدام توی ذهنم دور می زنه و تکرار میشه
فکر می کنم توی انتخابات گذشته جای خالی تحلیلهای روانشناسی اجتماعی کاملا محسوس بود. در کشور ما مردم بیشتر بر اساس هیجانات و روحیاتشون رای میدن تا تحلیلهای پیچیده ی سیاسی. توی این انتخابات هم هر کس به طبقه ی اجتماعی خودش رای داد. واین نشون می ده که نیاز به تعلق به طبقه و دریاقت تایید از هم گروهی و کسب هویت جمعی هنوز چه قدر تو مملکت پررنگ و مشهود هست. برای مثال من خانواده های زیادی رو دیدم ( فکر می کنم در این موردپنج تا زیاد محسوب بشه)که یکی از اعضای خانواه دانشگاهی و از فعالان ستادهای موسوی بودند و پیش از اون مورد احترام و اعتماد جدی اعضای خانواده، اما زمان انتخابات نتوستند کوچکترین تاثیری در رای اطرافیانشون بذارن. چرا؟ به نظرم جواب ساده است. اگر خواهر، همسر و یا مادر این آقا توسط ایشون مجاب می شدند، تصورشون از خودشون به آدم نا آگاهی تبدیل میشد که هنوز برای تصمیم گیری به اطلاعات شخص فهیم خانواده نیاز داره. در واقع این تصویر شخصی از خودش تشدید می شد. می خوام بگم برای جلوگیری از فروپاشیدن یک اعتماد به نفس متزلزل در برابر هر نوع قانع شدن گارد گرفته بودند. (کسی که اعتماد کافی به قوه تحلیل و منطقش داره از قانع شدن نمی ترسه چون قانع شدن رو امری اکتیو-#پسیو- می دونه که حاصل عملکرد قوه تحلیلگرشه). شاید زیر بار تبلیغات روشنفکرها نرفتن ی جور دهن کجی بود به ژست روشنفکری، و ترمیم حس حقارتی که هیچ جا بهتر از این فرصت بروز و ظهور پیدا نمی کرد. 24 میلیون رای اقای احمدی نژاد فقط مرهون روستایی ها و قشر کشاورز و کارگر نیست. بلکه قسمت عمدش محصول حقارت اقتصادی و فکری ایی که در بخش عظیمی از قشر متوسط جامعغه وجود داره. آدمی که یک عمر دنبال یک دلیل بیرونی برای فلاکتش می گرده، حالا با شنیدن اسم آقای هاشمی از زبان احمدی نژاد حس می کنه اون منجی پیدا شده و می تونه با فحش دادن به اون از طریق رای دادن به احمدی نژاد ، تصویر خودش از خودش به عنوان یک ادم نسبتا ناکام بهبود ببخشه. مردم به حاکمان خود شبیه ترند تا به پدران خود...و اعتماد به نفس کاذب اما محکم احمدی نژاد چیزی بود که مردم ما از نظر روانی بهش نیاز داشتن و دارن..انکار، فرافکنی و تصور منحصر به فرد بودن از مکانیزمهای دفاعی اصلیه این شخصیته و شاید تنها مسکنی که می تونست برای مدتی دیگه به تخدیر ملت ایران و تداوم
فراموشی مشکلات موجود کمک کنه
*حضرت علی

2 comments:

F e gerami said...

بسیار اون تحقیر اقتصادی و فکری ای که گفتی درست و تاثیر گذاره. من خودم با جون و دل احساسش کردم و کلی رو خودم کار کردم تا از شرش بتونم رها شم.
2.پیشنهاد میکنم اگه میخوای چمد تا نکته بگی حتالامکان در پست های جداگونه بنویس،من که این طوری گیج میشم.

Unknown said...

fogholade bud va ghafelgir konande