Saturday, September 12, 2009

در باب دوست

یک بار آدم یک پست بگذارم در باب اینکه دوست یعنی چه...
چهار پنج خطی که نوشتم دیدم انگار شده فقط توصیف رابطه من و تو....این بود که برای پرهیز از خصوصی سازی این مکان عمومی از پابلیش کردنش منصرف شدم.حالا اما حس می کنم این گناه من یا تو نیست که یک نام با یک مفهوم پیوند خورده و فقط یک نام... به همین خاطر آن را از درفت دانی کشیدم بیرون و چسباندم این زیر:
دوست یعنی کسی که می شود ساعت چهار صیح وقتی هنوز ماه در آسمان است با او بروی پارک و تاب بازی کنی ( یادت می آد ؟ کله سحر نامجو می گوشیدیم و تاب بازی می کردیم توی پارک ) و دوست یعنی کسی که به تو نمی خندد وقتی برای دیر و زود آمدن ماه گاهی بغض می کنی و...و دوست یعنی آن کسی که حال و هوای خانه شان مثل خانه های توی قصه های دهه شصت است به خصوص وقتی عصر ها تورا برای گپ زدن و تعریف کردن قصه های قطاری به صرف نسکافه دعوت می کند و دوست یعنی کسی که داستان می خواند و شعر بلد است و از تئاتر دیدن خوشش می اید و اهل سیاست است و برای رابطه ازادنه ارزش قائل است و..... دوست یعنی کسی که برای دیدنش نباید دنبال دلیل و بهانه بگردی.و آخر از همه دوست یعنی کسی که رنگ و بوی رابطه اش با تو بر اساس تعداد کتابهایی که خوانده ایی یا میزان اطلاعاتت از وقایع روز رقم نمی خورد . یعنی کسی که هر بار قبل از دیدنش دلهره ندانستن و نفهمیدن نداری! می توانی جلویش با خیال راحت بیسواد باشی و نفهم و گاهی حتی شبیه دیوانه ها و او از همنشینی با یک کودن بیسواد حرص نخورد یا حداقل به رویت نیاورد که حرص می خورد!دوست یعنی کسی هست و بودنش بر هر گونه بودنش مقدم است و بودنت را گرامی می دارد فارغ از چگونه بودنت...بی قید بی شرط ..بی پیش نیاز
...

3 comments:

Unknown said...

از خواندن این پست احساس خوشبحتی می کنم. حس خوب اینکه یک نفر می فهمد . دوستی ورزی آزادانه و آزادی خواهانه را.
اما صمنا آنکه همیشه می داند کمتر از تو می داند منم . اعتراف می کنم.

Unknown said...
This comment has been removed by a blog administrator.
کودکی ناتمام said...

ba ejazat un comment ro pak kardam .cherasho nemidunam. baram saghil bud faghat. tarsidam ru del konam